کد مطلب:270671 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:247

پیوستگی حجت در سوره مؤمنون
آیه دیگری كه شاهد استمرار حجج الهی است، این آیه است:

(ثُمَّ اَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا...) [1] .

«باز فرستادگان خود را پیاپی روانه كردیم»

تأمل در این سوره [2] و توجه به شروع و ختم آن و تدبر در سیاق آیات، علاوه بر این كه موجب هدایت و نقصان ضلالت است، بیان كننده سیر تاریخی ادوار مختلف بشر با رسولان الهی و برخورد توده ها با آنان است.

تقسیم بندی اجتماعی به دو گروه مؤمن و كافر، با نگرشی بر خلقت انسان و عبث نبودن خلقت و رابطه انسان با معاد، همگی تأكید این است كه انسانِ هدف دار نیاز به حجّت دارد، تا او را به صراط مستقیم و عبودیت حق دعوت كند. این حجّت در هر امّت و قومی است تا حجّت خدا را بر آن ها تمام كند، و عذر بشر را در عدم ارسال انبیا و نبود حجّت رد كند.

سوره بیان كننده این نكته است كه ما رسولان را یكی پس از دیگری فرستادیم. بعد از این كه انسان را در بهترین شكل خلق كردیم و راه های آسمانی را بر او گشودیم، او را با خود مرتبط كردیم و از نعمت های زمین و آسمان در شكل های مختلف او را بهره مند كردیم و از او غافل نبودیم. بعد از بیان این سنّت جاری، خداوند به ترتیب از رسولان اولی العزم، از نوح (علیه السلام) تا محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) را نام می بَرَد و دعوت او را به صراحت ذكر می كند:

(وَ اِنَّكَ لَتَدْعُوهُم اِلی صِراط مُسْتَقیم) [3] .

«به طور قطع تو آن ها را به راه راست می خوانی»

یكی از لوازم دعوت به صراط مستقیم، معرفی هادی وراهنمای راه وحافظ میراث رسول است. در روایت آمده است، عبودیت ـ كه به تعبیر قرآن صراط مستقیم است ـ بدون معرفت امام ممكن نخواهد بود. [4] در دعوتِ رسول، دعوت به امام مطرح است. در تفسیر قمی صراط مستقیم به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) تفسیر شده است [5] .

راستی! چرا سوره با ذكر صفات مؤمنان شروع می شود؟ شروعی متفاوت با سوره فاطر. از پایان راه سخن می گوید و از وارثان فردوس، كه آن را اعلی درجات بهشت می گویند. آن گاه از خلقت مؤمن می گوید، و در اثنای كلام از كفار سخن می راند كه همه آن ها در امت های متفاوت و قرون مختلف، یك اشكال می كنند كه اگر خداوند لازم می بیند رسول بفرستد، چرا بشر می فرستد و ملك نمی فرستد؟ آیا این حكایت از آن ندارد كه آدم ها خودشان را باور نكرده اند و به قدر خود آگاه نیستند كه انسان را برای انجام رسالت الهی شایسته نمی دانند؟!

(فَتَبارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ) [6] .

«آفرین باد بر خدا كه بهترین آفرینندگان است»

باید انسان ها به عظمت خویش راه یابند و خود را حقیر نشمارند، تا برای شان بهت انگیز نباشد كه دنیاهای دیگری هم هست و انسان محدود به این هفتاد سال نیست و بعد از مرگ مبعوث می شود و زندگی را شروع می كند. او نباید گمان كند عبث و بیهوده خلق شده تا رویش خود را از دست بدهد، و در تاریخ تنها به صورت احادیثی بماند كه زبانزد مردم است، وآثار حیاتی از او باقی نماند وفقط به صورت اخباری در داستان ها وقرآن از او گفتگو شود، وهمچون خار وخاشاك خشك شده بی مقداری شود كه «خفّت موازین» دارد وكفه میزان اعمالش سبك است.

اما آنان كه دعوت انبیا را لبیك گفتند، چون به ارزش خود واقف شده و به ادامه راه خود ایمان آورده بودند، با معیارهای پابرجا به رویش رسیدند و ریشه دواندند و به ابدیّت پیوستند و وارث فردوس گشتند.

راستی! قرآن معجزه جاویدان است. نه از هدایت كم می گذارد و نه از ارائه هدایت ناتوان و عاجز است; نه اختلافی در آیات دارد و نه از انسجام و استحكام كاستی دارد.

باید اعجاز قرآن را در این دید كه چگونه در وجود انسان جریان می یابد و تار و پود او را می تند و او را زیر و رو می كند تا به صراط مستقیم بازگرداند، نه تنها در الفاظ قرآن، كه امروز دیگر عربی نمانده كه مجادله لفظی بكند و غیر عرب بگوید: اگر اعجازش در الفاظ هست، پس حجّت بر ما تمام نیست. باید اعجاز را در چیز دیگری جستجو كرد كه امروزه برای همه مدّعیان هدایت و معتقدان به خرد نیز معجزه باشد.

بارالها! دل های ما را از غل و زنجیرهایی كه بر آن بسته شده وارهان، تا به فهمِ قرآن نائل آییم و ما را از همزات شیاطین به دامن كبریایی خود پناه ده!


[1] مؤمنون: 44.

[2] همراه با مطالعه اين بخش، به سوره مؤمنون توجه شود.

[3] مؤمنون، 73.

[4] اصول كافي، كتاب الحجة، باب معرفة الامام ـ شامل 14 روايت ـ ص 180.

[5] تفسير قمي، ج 2، ص 93، ذيل آيه 73، در سوره مؤمنون.

[6] مؤمنون، 14.